رفیق تنهایی


۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

سارق مسلح بندیت 250


۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

عشق بیابان


نظر ت چیه

۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

وایر چینی سوزوکی بندیت 250


۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

دنیا دار مکافات


یه لحظه توجه

۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

آخرماشین سنگین


عشق ماشین سنگین

۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

یوهان ولفگانگ فون گوته

نام اصلی یوهان ولفگانگ گوته
زادروز ۲۸ اوت ۱۷۴۹
فرانکفورت، آلمان
مرگ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ میلادی (۸۲ سال)
وایمار، آلمان (عفونت ریوی)
ملیت آلمانی
جایگاه خاکسپاری وایمار
پیشه شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف وسیاست‌مدار
سبک نوشتاری رمانتیسیسم
همسر(ها) کریستین یوهانا سوفی وولپیوس (۱۸۱۶-۱۸۰۶)
فرزندان اوتیلی Ottilie

یوهان ولفگانگ فون گوته (به آلمانی: Johann Wolfgang von Goethe) (زادهٔ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت – درگذشتهٔ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و سیاست‌مدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار می‌رود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجستهٔ ادبیات جهان محسوب می‌شود. گوته آلمانی، شکسپیر انگلیسی، هومر یونانی، و دانته ایتالیایی را چهار رکن ادبیات اروپا می‌دانند.

خانه یوهان ولفگانگ فون گوته در مجموعه سنت‌گرایی وایمر قرار دارد.


زندگی

پدر گوته، یوهان کاسپار گوته (۱۷۱۰-۱۷۸۲) همراه با خانواده‌اش در یک خانهٔ بزرگ در فرانکفورت زندگی می‌کرد، که آن زمان قسمتی از امپراتوری مقدس روم بود. مادر گوته نیز «کاترینا الیزابت گوته» (تِکستور سابق) از خانواده‌های سرشناس فرانکفورتی بود.

یوهان ولفگانگ در کنار پدر و معلم خصوصی‌اش بسیاری از معلومات را، از جمله زبان‌های لاتین، یونانی، فرانسوی، انگلیسی و عبری فرا گرفت.

او بین سال‌های ۱۷۶۵-۱۷۶۸ در لایپزیگ به تحصیل حقوق پرداخت و در آنجا به اشعار کریستین فورشتگوت گلرت علاقه پیدا کرد. پس از سال ۱۷۶۸، گوته به زادگاهش بازگشت و مدتی نیز در دارمشتات بود.

گوته پس از این که تعدادی از آثار بزرگش را به پایان رساند، سال ۱۷۷۵ به وایمار رفت و در آن‌جا بین سال‌های ۱۷۷۶-۱۷۸۶ (حدود ۱۰ سال) وزیر حکومت شد. سپس او تا سال ۱۷۸۸ به ایتالیا رفت و در آنجا به تحصیل هنر و مجسمه‌سازی باستانی پرداخت. او خود را با کارهای میکل آنژ و رافائل مشغول کرد.

سال ۱۷۸۸، گوته به وایمار بازگشت و تقریباً باقی عمرش را در آن‌جا گذرانید، هرچند که زندگی او در آن‌جا با جنگ‌های ناپلئونی روبه‌رو شد. گوته در وایمار به تحصیل زبان‌های فارسی و عربی و همچنین قرآن پرداخت و شیفتهٔ اشعار حافظ شد.

پس از مرگ همسر گوته «کریستیان» در سال ۱۸۱۶، خود او نیز پس از شش سال بر اثر عفونت ریوی در شهر وایمار درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. گفته می‌شود آخرین گفتهٔ شاعر پیش از مرگش، نور بیشتر (آلمانی: Mehr Licht) بود.

مهم‌ترین آثار گوته عبارت هستند از:

از آثار ادبی وی : تغییر حال گیاهان




۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

جمله ای از گوته

اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند،
اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند،
اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد،
اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند،
اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد،
اگر مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست،
اما، اگر عزت نفس نداری، پس بدان که هیچ نداری.

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

تفاوت میان ثروتمندان و انسان های معمولی


1" ثروتمندان معتقدند من زندگی خویش را میسازم فقیران میگویند :زندگی من اتفاقی پیش میرود

2" ثروتمندان روی فرصت ها تمرکز میکنند فقیران روی موانع

3"ثروتمندان ادمهای موفق و ثروتمند را ستایش میکنند و فقیران از ثروتمندان بیزار و متنفرند

4"ثروتمندان با ادمهای مثبت و موفق معاشرت میکنند انسان های فقیر با ادمهای منفی و شکست خورده

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan

8 راز نهفته زندگی انیشتین


واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم، خودتان را با این هشت مورد،شگفت زده کنید


1- او با سری بزرگ متولد شد

 

وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است، اما او بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.

 

2- حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود

 

مطمئنا انیشتین می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد] برای بچه های کوچک بود.


 

3- او از داستانهای علمی- تخیلی متنفر بود

 

اینیشتین از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.

 

به بیان او من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم، زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند

 

4- او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

 

درسال 1895 در سن 17 سالگی، انیشتن که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است که تا کنون متولد شده، در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد.

 

در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛ او گفت: آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی کرد.


 

5 - علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت

 

انیشتن در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود. سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت. علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم او را می شناسند و یا نمی شناسند. پس این مورد قبول واقع شدن [آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد.

 

6- او فقط یکبار رانندگی کرد

 

انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت. انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد.

 

یک روز انیشتن در حالی که در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید: چه کسی احساس خستگی می کند؟

 

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتن سخنرانی کند،سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.

 

عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتن تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.

 

او قبول کرد، اما کمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.

 

به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیشتین جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.

در این حین راننده باهوش گفت سوالات بقدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید"سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

 

7- الهام گر او یک قطب نما بود

 

انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.

وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد. بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

 

8- راز نهفته در نبوغ او

 

بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.

اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.






۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
clinic adnan